۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

گلایه

 توی ایالتی که من هستم یه هفته نامه منتشر میشه به نام "هفته بازار" که بیشتر مطالبش تبلیغات بیزینس های مختلفه و یکی دو صفحه مطالب دیگه داره .. امروز به کلی از این هفته نامه نا امید شدم با توجه به اینکه کلا مطلب خاصی نداره اما حتی دیگه به درد ورق زدن هم نمی خوره.. 
امروز به محض اینکه بازش کردم در مورد این نوشته بود که کم کم به پایان اکران فیلم "شرایط" ساخته ی (مریم کشاورز) درشهر های آمریکا نزدیک میشیم ... که من هنوز تا آخر نخونده اول اقدام کردم همین هفته برم این فیلم رو ببینمش.. کارم که  تموم شد اومدم تا آخرش رو خوندم که اینجا مینویسم شما هم بخونین چرا متاسف شدم از جماعت مثلا فرهنگی ایرانی مقیم آمریکا که هفته به هفته اراجیف پوچ خودشون رو به خورد مردمی میدن که خودشون هنوز با اینکه توی آمریکا هستن با افکار جهان سومی خودشون حال میکنن .. فقط این اراجیف رو کم دارن که این نشریات بی محتوا در اختیارشون میذارن..
قسمتهای نوشته شده به رنگ قرمز نظریات خود من هستند .. اشتباه نشه:))
-----------------------------
به نقل از هفته نامه ی "هفته بازار" نشریه ایرانیان لس آنجلس چاپ
Sep 23- Sep 29-2011 
شماره 887 صفحه 6 

اکران موفق فیلم شرایط در لس آنجلس

فیلم " شرایط " محصول مشترک ایران و آمریکا ( ؟؟؟ ) به کارگردانی (( مریم کشاورز )) فیلمساز ایرانی متولد نیویورک از چند هفته گذشته در شهر لس آنجلس و چندین شهر آمریکا بروی اکران بود. با استقبال ایرانیان لس آنجلس روبرو شد. این آخرین روزهای اجرای خود را در سینماهای لس آنجلس تا تاریخ سی ام سپتامبر خواهد داشت. موضوع فیلم درباره شرایط یک خوانواده مرفه ایرانی در داخل ایران است که دختر نوجوان آنها دچار (؟؟؟!!!!!) تمایلات همجنسگرایی شده و پسر آنها به دنبال مواد مخدر است.
---------------------------------
اولا محصول مشترک ایران و آمریکا رو حال کنین فقط... درسته فیلمساز ایرانی هست اما لفظ محصول مشترک ایران و آمریکا اشتباهه.. فقط مونده بود بگه پسر کاکل به سر ایران محمود احمدی نژاد تهیه کننده یا سرمایه گذارش بوده.  این مدل اطلاعات دادن گریه داره واقعا.. آخه آدم !!! مگه توی یکی از بزرگترین   کشورهای پیشرفته نیستی که تحقیقات و کشفیاتش گوش عالم رو کر کرده.. مگه خودت رو یه ناشر برای جماعت ایرانی نمیدونی توی همون کشور این اراجیف چیه؟ این حماقتی که شما بهش دچار هستین که هنوز نفهمیدین همجنسگرایی هیچ مشکل جسمی، جنسی و روحی به حساب نمیاد .
حالا صبر کنین ادامه رو بگم...
خلاصه کلی متاسف شدم ورق زدم تا به صفحه ای رسیدم که یه خانومی به اسم پروین زمانی که یک عکس از خودش با لبخندی به ریش ملت گذاشته بالای مطلبش که معمولا  یک موضوع یا مشکل در مورد روابط یا سلامتی رو مطرح میکنه و مثلا خیر سرش اطلاعات روانشناسیِ ِ خودِ روان پریشش رو به خورد ملت میده.. تازه یک سایت همسریابی هم داره و توی شبکه ی اندیشه هم برنامه های مزخرفش رو پخش میکنن.www.hamsarjoon.com
____
 صفحه 34
سادیسم و ناهنجاریهای جنسی 

16 مورد رو عنوان کرده که من خلاصه مینوسم

1. نگاه کردن و خیره شدن هوس آلود بصورت مستمر به جنس مخالف و برانداز کردن قسمتهای مختلف اندام افراد در معابر، اماکن عمومی و میهمانی ها و تعریف و تمجید از آن اندامها در ذهن.. ( یعنی در اماکن خصوصی هر کی هر غلطی خواست آره...)
2. داشتن افکار مداوم پیرامون برقراری رابطه جنسی.
3. استفاده از الفاظ رکیک و فحاشی جنسی ( قابل توجه ... )
4. حسادتهای جنسی. کسانی که به رابطه عاشقانه بین دونفر حسد میورزند و سعی در تخریب و سنگ اندازی در آن رابطه را دارند. ( این حتما سادیسم هست اما سادیسم جنسی؟؟؟؟؟!!!)
5. متلک ها و مزه پرانیهای جنسی.
6. خود ارضایی
7. تفکرات برقراری رابطه جنسی با محارم، آزار جنسی کودکان و سوء استفاده جنسی از آنها ( این یکی رو فکر کنم تقلب کرد )
8. تعرض، توهین، بد رفتاری و ایجاد محدودیت برای افراد صرفا به این دلیل که آنها ممکن است دچار انحرافات جنسی باشند. (اینم جزو سادیسم های جنسی؟؟؟؟؟؟)
9. بازدید تصاویر ، فیلمها و سایتهای جنسی، گپ های جنسی در چت روم ها، به نمایش گذاردن اندام از طریق وب کم، استفاده از تلفن برای گفتگو های جنسی با افراد غریبه ( با دوست و آشنا و بچه محل اشکال شرعی نداره )
10. برقراری روابط جنسی غیر متعارف همراه با صدمه رساندن و جراحات به خود یا طرف مقابل از قبیل بریدگی، بستن دست و پا، شلاق زدن و ضربه زدن.
11. تمایل به برقراری رابطه جنسی با افراد گوناگون با وجود داشتن همسر، خیانت و تنوع طلبی. رابطه جنسی با روسپیان، تجاوزات جنسی، برقراری تماس بدنی و چسبیدن به دیگران در محیطهایی مانند مترو، اتوبوس...
این رو داشته باشین حالا..
12.همجنس بازی، عبارت است از برقراری روابط جنسی با همجنس خود.
(اینجا کلی دری وری نثارش کردم و حرفام رو بعد از 16 مورد مینوسیم )
13. شک کردن های زیاد و بی مورد به همسر و بازخواستهای وسواس گونه. (اینم جنسیه؟؟؟)
14. برخی خیال پردازیهای جنسی همانند رابطه جنسی گروهی و یا سهیم کردن شریک جنسی با فردی دیگر.
15 .برقراری رابطه جنسی با حیوانات. 
16. آرایشهای بسیار غلیظ، استفاده از لباسهای تحریک کننده و نا مناسب به قصد جلب توجه و ظاهر سازی هایی که جاذبه جنسی را به نمایش بگذارند.
========
کل دنیا همجنسگرایی رو از لیست بیماری ها در آوردن، ثابت شده همجنسگراها آدمهای نرمالی هستند از نظر همه چی و هیچ عارضه و اختلالی ندارن. این خانم نشسته هر چی که تو اسمش یا توضیحش کلمه جنسی داشته برده جزو سادیسم ها و نا هنجاریهای جنسی؟؟؟؟؟؟ 
با تفاصیلی که نوشته فکر کنم خودش هم جزوی از همین سادیسمی های خبره باشه که هر چیزی به جنس و فکر در مورد جنس و سکس و آرایش و تحریک باشه جزو سادیسم های جنسی نام برده و همجنس گرایی رو هم با عنوان همجنس بازی چون توش جنس به کار رفته از قلم ننداخته.
ناراحتم از خودمون که همیشه این حرفا رو میشنویم و صدامون در نمیاد .. چرا نباید حداقل در مورد این مطالب که درنشریات و رسانه های مختلف اعلام میشه عکس العملی نشون بدیم... چرا نباید با یه نامه ی سر گشاده با ایمیل یا جوابیه یا حتی جمع کردن امضاء نسبت به این بیهوده گویی ها به طور رسمی اعتراض کنیم؟؟؟ ما همش میگیم اطلاع رسانی باید بشه .. اما همزمان هم باید جلوی اطلاع رسانی های  اشتباه هم گرفته بشه..
از عصری تا حالا مثل یه پرنده تو قفس دارم پر پر میزنم .. ای کاش میتونستیم با فشار آوردن به این نشریه و امثال این نشریه از طریق سازمانها ی حامی همجنسگرایی و نامه های دسته جمعی این اشخاص رو مجبور میکردیم در همین رسانه ها و نشریات به خاطر هتک حرمت از ماها عذر بخوان و گفته هاشون رو تصحیح کنن تا به مرور دیگه همین اشخاص و امثال این اشخاص به خودشون اجازه ندن هر بیماری و ناهنجاری و توهینی رو به ما نسبت بدن... موافقت با ازدواج همجنسگراها داره کم کم کل دنیا رو میگیره این جماعت هنوز اندر خم همون کوچه ی بن بستشون نشستن و اراجیف میبافن...




۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

حرفی با تو،

 تویی که ادعا کردی با بقیه فرق داری، 


یادته چطور اومدی تو زندگیم؟ یادته مریم بی اعتماد بود و یادته باورت نداشت؟ یادته میگفت تو هم مثل بقیه تنهام میذاری؟؟ یادته چقدر گریه کردی تا باورت کنم؟ یادته میگفتی چرا به چوب آدمای قبلیه زندگیت من رو میرونی؟ یادته جلو دوستام گفتی من مریم رو دوسش دارم اما اون باورم نمیکنه؟یادته چه شبها تا صبح پشت تلفن یا اسکایپ یا شبایی که پیش هم بودیم گفتم تو باید اول خودت رو بشناسی ؟ میگفتی مطمئنم چی میخوام.. یادته گفتم خواستن کافی نیست میدونی باید پیه خیلی چیزا رو به تنت بمالی ؟ میدونی بچه هات،  خونواده ات ،دوستات، حتی شوهر سابقت ممکنه نپذرن بعد سالها تو رو توی رابطه ی لزبینی ببینن؟؟ یادته همچین محکم جوابم رو میدادی و میگفتی تا حالا نمی دونستم و به خاطر بقیه زندگی کردم اما حالا که فهمیدم میخوام واسه خودم زندگی کنم.. که من پیش خودم گفتم واقعا تصمیمت رو گرفتی.. یادته چه کارا کردی تا منه بدبین به ادعای عشق و عاشقی رو رام کردی؟ یادته وقتی بلاگ قبلیم رو خوندی و ماجرای فریبا رو خوندی زنگ زدی به من گریه کرده بودی جوری که صدات در نمی اومد؟؟ یادته اولین بار اونجا و بعد بارها گفتی چرا اجازه دادی فریبا اینقدر اذیتت کنه؟ یادته گفتم شاید من رابطه های کوتاه داشتم اما تا حالا فقط با فریبا رفته بودم زیر یک سقف، وقتی با کسی برم زیر یه سقف که عشقم باشه و دوستم داشته باشه به راحتی همه چیز رو نمیذارم خراب بشه... اونقدر میجنگم تا اون رابطه به آخر نرسه همه تلاشم رو میکنم الانم اونه که پشیمونه و من وجدانم راحته که همه ی تلاشم رو واسه درست کردن رابطه کردم... فلانی یادته بارها بعد این جریان چه حرفای قشنگی زدی؟ یادته گفتی کاری میکنم تمام تلخی های زندگیت فراموشت بشه گفتی کاری میکنم از لحظه لحظه ی زندگیت از این ببعد لذت ببری.. گفتی اگه تا حالا زندگی همش روی بدش رو بهت نشون داده من روی خوش زندگی رو نشونت میدم............................
یادته یه شب گفتم فلانی باهام بازی نکن، گفتم اونقدر دهنم سرویس شده بسمه.. اگه  میخوای فقط شروع کنی که تجربه کنی من بسمه به قدر کافی موش آزمایشگاهی بودم.. گفتم جون کندم تا رسیدم به اینجا .. حتی تو غربت تا پای مرگ هم رفتم حالا میخوام زندگی کنم.. اومدم اینجا مریمی که 30 سال تو ایران و ترکیه تخریب شد رو از نو ساختم و دارم کم کم به آرامش میرسم.. گفتی آرامش بهت میدم .. همه ی بدیها ی زندگیت رو جبران میکنم فقط تو هم قدمی پیش بذار....
دیدی؟؟ دیدی تو هم یار وفا دار نبودی؟ دیدی تو هم نه تنها خاطرات بدم رو از ذهنم نشُستی بلکه زخم هام رو دونه دونه باز کردی و همونجور که بهم ابراز عشق میکردی و من رو هر روز عاشق خودت میکردی.. همنجور که من رو آلوده و وابسته ی مهربونیات میکردی اونقدر بهم نزدیک شدی تا روی دونه دونه ی زخمام نمک بپاشی
دیدی چقدر راحت دلم رو بازی دادی... دیدی چه راحت نابودم کردی؟؟


نمیدونم ... شاید ... ادامه داشته باشه...